خداى بزرگوار، نور چشم و فروغ ديدگانم را در (نماز) قرار داده است . و همانگونه كه براى گرسنه ، (طعام ) و براى تشنه ، (آب ) را محبوب ساخته ، نماز را نيز محبوب من قرار داده است .
گرسنه هرگاه غذا بخورد، سير مى شود.
امّا من ... هرگز از (نماز) سير نمى شوم !...) (17)
اين است راز برترى انسانهايى بر انسانهاى ديگر. قرب جستن به خدا از راه عبادت ، سحرخيزى ، شب بيدارى ، تهجّد.
چگونه مدعى عشق خداست ، آنكه شب را، همه شب ، تا سحر مى خوابد و درِ خانه خدا را نمى زند و با حلاوت مناجات و شيرينى (ذكر خدا) بيگانه است ؟ چگونه ادعاى مسلمانى دارد، آنكه از درد و نياز همسايه و برادر دينى اش بى خبر است ؟
(اى ابوذر!...
تا وقتى در حال نمازى ، پيوسته در خانه خدا را مى زنى .
و هركس ، درِ هر خانه اى را زياد بكوبد، بالا خره باز خواهد شد!...) (18)
هم نجوا شدن با صدّيقان متهجّد و نماز شب خوانان پرسوز، انسان را به رتبه آنان نيز مى كشد و مى رساند... امروز روز عمل است . نتيجه و نمره و پاداش در قيامت معلوم مى شود. دريغ و حسرت ، بر آنان كه از مزرعه امروز، براى فرداى نيازمندى ، برگ و بار و رهتوشه اى برندارند...
(... اى اباذر!
اگر هر نمازگزار، خبر داشت از نيكيهايى كه ميان آسمان و زمين بر او فرو مى ريزد و مى دانست كه در نماز، با چه كسى به سخن ايستاده است ، هرگز دست از نماز نمى كشيد...) (19)
آرى ... نماز، حضور در بزم ديدار الهى است و نشستن برمائده رزق معنوى پروردگار. از اين سفره رزق و مائده معنوى ، بى بهره نمانيم ...
نظرات شما عزیزان: